چه نامه‌ی قشنگی بود...

▫️ما تحمل این ننگ را نداریم که حضرتعالی را که نماد صولت، هیبت و آبروی امت اسلامی هستید در سخت ترین و حساس ترین شرایط تنها گذاریم.

 

▫️اینجانب از اینکه تا حال خود را بخاطر یک سلسله اعذار به میادین جبهه مقاومت نرسانیده‌ام از عقوبت الهی شدیدا واهمه دارم.

 

▫️یقین داشته باشید که با موافقت شما لشکر عظیمی از کربلایی های ایران و عاشقان سیدالشهدا به لبنان سرازیر خواهند شد.

 

▫️اینجانب هیچ سعادتی را بالاتر از این نمی‌دانم که در راه مبارزه با ناپاک ترین، خبیث ترن،نجس ترین و عفن ترین دشمن بشیریت یعنی اسرائیل به شهادت برسم‌.

 

▫️در میدان با عظمت جهاد با دشمن عنود و لدود تنها نخواهی ماند ما از امام خود سیدالشهدا یاد گرفته‌ایم که در برابر دشمن داد بزنیم که: «و لا افر منکم فرار العبید»

 

▫️امروز حساس‌ترین روز برای امت اسلامی است؛ اگر قیام کردیم بردیم و اگر قعود کردیم مُردیم.

 

▫️خدایا تو شاهد باش ما اعلام حضور کردیم.

میخک ۴ ۵

جنگ نوشابه‌ای

یه اردوی جهاد تبیینی داشتیم. وقت نهار شد. نوشابه پپسی آوردن. حالا دیروزش هم عین همین برنامه برگزار شده بوده و برای نهار نوشابه پپسی داده بودن و من این موضوع رو میدونستم. از دیروز به مسئولش گفته بودم برای ما نوشابه پپسی مپسی بیارید برگشت میزنیم. بعد دیدم عه اصلا به کتفشون هم نبوده تهدیدم. کلا جدی نگرفته بودنم.

جلوی رئیس روسایی که اومده بودن بازدید انتقاد کردم. اولش گفتن بابا بخورید بره با یه روز که چیزی نمیشه‌. برگشتم به دانش آموزها (شرکت کننده‌های برنامه) درمورد محصولات حامی اسرائیل توضیح دادم و بهشون حق انتخاب دادم از این نوشابه بخورن یا نه. که یکی از مسئولین وسط نطق آتشینم منو گرفته و هی سعی داره قانعم کنه این قضیه کالاهای حامی اسرائیل دروغه و نباید باور کنم. همزمان تیم برگزار کننده اردو هی دارن میپرسن بقیه‌ی غذاها رو کجا گذاشتم و سه نفر از عوامل گشنه موندن درحالی که غذاها رو اصلا من پخش نکرده بودم و به من ربطی نداشت. و همچنان همزمان هدی گوشی‌ام رو از دستم گرفته و هی اصرار میکنه رمزش رو بزنم تا بره فیلم بگیره.

همه‌ی عوامل دست به دست هم دادن تا گند بخوره به سخنرانی حماسی‌ام و دانش آموزها بجز چند نفر محدود همشون از نوشابه بخورن. که البته طفلی‌ها گناهی ندارن، خب تشنه‌ بودن. تقصیر عوامله که اینو خریده بودن. بعد از نهار رئیس روسا ازم تقدیر و تشکر کردن بابت نکته‌سنجی و حساسیتم به آرمان فلسطین. و به مسئولین گوشزد کردن که حتما از برنامه‌های بعد این نکته رو مورد توجه قرار بدن. 

حالا امشب دعوت شده بودیم برای شام. بانی مراسم امشب همون مسئولین بودن‌. همون رئیس روسا هم اونجا حضور داشتن. وقتی زنگ زده بودن به مهیار گفته بودن به اهل منزل بگید خیالشون راحت نوشابه زمزم خریدیم. من هم خنده‌ام گرفته بود هم خجالت میکشیدم. رفتیم و چی دیدم؟ سر سفرخ نوشابه فانتا و اسپرایت بود. تازه همون آقایی که تو اردو کلی بحث کرده بودیم و معتقد بود ایران هیچ حق برند و حق اسانسی به شرکت‌های خارجی نمیده با افتخار جلوم رو گرفت و گفت خانم میخک بخاطر شما رفتم کلی گشتم تا فانتا و اسپرایت بخرم. من موندم چی بگم. 

 

گاهی وقتها خودم هم شک میفتم

درست چیه غلط چیه

این همه اصرارم برای چیه؟ 

اصلا ما میتونیم به هیچ درد فلسطین بخوریم؟

میخک ۴ ۴

#بی‌وسواس_نوشت ۳

من دارم تمام تلاشم رو میکنم تا درس نخونم. تنبلی به طور ترسناکی بر من چیره شده. حس تسخیر شدن به آدم میده یکم. هرچند باید این مزخرفات رو بندازم دور و بلند بشم‌. برای ارشد انگیزه پیدا کردم‌. به خودم قول دادم تا وقتی یه کتاب تموم نکردم درموردش حرف نزنم و ببین! خیلی سخته رو قولم موندن! ولی خدایی تا وقتی که کتاب رو کامل نخوندم دیگه هیچی هیچی ازش نمیگم. 

خب

من الفتا رو درست حسابی پیگیری نکردم، ولی همون قدری که دیدم و شنیدم به نظرم فوق العاده است. یه حرکت ستودنی و بی‌نظیره. اصلا نفس اینکه یه مسابقه بین معلما باشه و معیار داوری خلاقیت باشه فوق العاده است. درستش هم همینه. و اینکه تلوزیون اینقدر خوب پوشش داد رویداد رو... حقیقتا کیف کردم‌‌. حتی نمیدونم بانی‌اش کیه اما اگه وزارت آپ باشه که باید بگم برگ‌هایم!!! بعد شک کنم که لابد داخلش کلی عیب و ایراد داشته😂.
حسم به وزیر جدیدمون مثبته. تاحالا هیچی ندیدم ازش‌ها. ولی دیدم که بعضی دوستان چقدر تلاش کردن نقطه‌ی سیاه تو برنامه‌ها و کارنامه‌اش پیدا کنن و شکست خوردن. فلذا حسم بهش مثبته. مخصوصا که از وزیر قبلی اصلا خاطره‌ی خوشی نداشتم. ادامه‌ی این جمله یه متن بلند بالای سیاسی نوشته بودم و تازه نصفش هم تو ذهنم بود‌. ولی چون به اشخاص حقیقی و حقوقی زیادی اشاره کرده بودم و بدشون رو گفته بودم پاک کردم. بیخیال. دیگه زیادی هم بی وسواس ننویسیم. ولی الان که پاک کردم حس بدی پیدا کردم‌. چرا بد مسئولین بی‌کفایت رو نگیم؟ کاش پاک نمیکردم‌. ایش...

واقعا باید پا شم به کارهام برسم. شب هم درس میخونم. کتاب کی تموم میشه؟ قاعدتا باید زودتر از اینها اما الان نهایت امیدم اینه تا مهر تموم شه. پست بعدی درمورد مهر و دانشگاه و انتخاب واحد مینویسم. الان باید بلند شم.

یک... دو... سه...

یاعلی!

میخک ۰ ۵

#بی‌وسواس_نوشت ۲

سلام :)

 

بالاخره خودم رو قانع کردم به بدون وسواس نوشتن ادامه بدم 

 

خب...

 

 

 

 

 

چند وقت بود دلم برای سندباد و افسانه هفت دریا تنگ شده بود. پریشب مهیار رو مجبور کردم بشینه باهم ببینیمش. از این اجبار خود بسی خرسندم. واقعا چقدر خوشبخت بودیم که اون زمان ها اینقدر انیمیشن‌های جذاب و متنوع و پرکشش تولید میشد‌. بچگی‌هامون کلی کارتون‌های جذاب داشتیم، چه ایرانی چه خارجی. چین این اجغ وجغ‌های امروزی؟ حتی پیکسار هم دیگه پیکسار قبلی نیست.

 

فصل اول حلقه‌‌های قدرت تموم شد. کاش یکی یه تحلیل درست حسابی ازش می‌نوشت. برام گنگه و اذیتم میکنه. نه تحلیل دم دستی رائفی پوری، واقعا نمادشناسی. کاش یه کتاب واقعی و علمی (نه از این زردها) تو ابن موضوع پیدا کنم و بخونم. چون انگار هیچکس اونطوری که به دلم بچسبه تحلیل نمیکنه. و وقتی فیلمی ببینم که متوجه اهداف نویسنده و پیام‌های فرامتنی‌اش نشم به شدت حالم گرفته میشه و ذهنم درگیر. تا وقتی سر در نیاوردم آشفته خواهم ماند‌. 

 

درون و بیرون۲ رو دیدم. برخلاف نقدهای منفی که بهش میشه به نظرم موفق بود. مگه نه اینکه هدف از قصه گفتن آسون کردن درک پیچیدگی‌های دنیاست؟ پس درون و بیرون یه قصه‌ی موفقه و هی! برخلاف همه من قسمت دوم رو بیشتر از اول دوست‌داشتم و باهاش همزاد پنداری کردم‌. کاراکتر اضطراب خیلی خوب و ملموس بود. شروع دوران بلوغ رو عالی نشون داده بود. واقعا دست مریزاد به نویسنده‌هاش. نسبت به قسمت قبلی سن رایلی بیشتر شده بود و ما می‌دیدیم احساسات عقب‌تر وایمیسته و نگاه میکنن که خود رایلی چه تصمیمی میگیره، این عالی بود! از یه سنی دیگه کنترل احساسات میاد پایین و تصمیم خودته که رفتارت رو میسازه‌. هرچند بلوغ میزنه همه‌چیز رو خراب میکنه😂 

 

وای اونجا که اضطراب از قوه تخیل رایلی بر علیهش استفاده می‌کرد رو من چقدر میفهمم... یا حتی اون لحظات آخر که از شدت اضطراب نفس نفس میزد و قلبش داشت کنده میشد... اونجا که هویت رایلی رو کندن و انداختن دور! همش واقعی بود... 

 

مشکلم رو فهمیدم. "شادی" درون من باید از شادی رایلی درس بگیره و اشتباهات اون رو تکرار نکنه. من یا سرخوشانه غرق احساست مثبتم یا در حال خفه شدن از احساسات منفی. فکر نکنم شادی‌ام بعد از این هم بتونه کاری بکنه. خودم باید دست به کار بشم...

میخک ۳ ۶

توصیه‌های اربعینی

از همه پرسیدم اینجا هم بپرسم. 

توصیه‌ای دارید؟ 

کسی التماس دعا داره؟ درسته که محتاجیم به دعا دلی منم میخوام لیست بنویسم خب😅

خودم هم نکته‌ای به ذهنم رسید مینویسم انشالله....

 

 

 

سوالات:

مقنعه بهتر است یا روسری؟ 

عرقی‌جات و داروهای گیاهی ببریم نبریم؟

برای عرق سوز شدن چه کنیم؟ 

سیم کارت عراقی بخریم نخریم؟ 

کلمات و جملات عربی پرکاربرد چیا باید بلد باشیم؟ 

دیگه...؟ 

میخک ۵ ۴

اندر حکایت المپیک

ورزش قهرمانی از اساس از چشمم افتاده. واقعا توانایی فیزیکی و مهارت جسمانی آدم‌ها چقدر اهمیت دارد که این همه برایش سر و صدا راه انداخته‌ایم؟ فلانی از بهمانی قوی‌تر/ماهرتر است؟ باشد. خب که چه؟! در عصر مرگ انسانیت این همه پرو بال دادن به جسم برایم بی‌معنی‌ست. درست است که ورزشکاران برای کسب این قدرت و مهارت زحمت کشیده‌‌اند اما... به کسانی که روحشان را ورزیده کرده‌اند چرا جایزه‌ای داده نمیشود؟ آنهایی که بجای عضله تقوایشان را پرورش داده‌اند چرا معرفی و تشویق نمیشوند؟ واقعا قهرمان بودن اینقدر ارزشمند است؟ پس پهلوانی چه؟ 

المپیک که دیگر بدتر. مرا یاد روم باستان و تولد اومانیسم می‌اندازد، یاد خدایان المپ و آن برهنگی و خودنمایی و بهتر بگویم: خودشیرینی برای خدایی غیر الله. برایم سخت است که المپیک را دوست داشته باشم.

تنها زیبایی المپیک برای من لحظه اهتزاز پرچم است و بس. اینکه باعث غرور و سربلندی کشورت شوی، اینکه قدرت ملت ایران را به رخ بکشی، اینکه به پرچمت بوسه بزنی و همه‌ی دنیا این صحنه را ببینند، حقیقتا دوست داشتنی است.

برای همین هم کیمیا را نمی‌فهمم. گیرم که ده‌ها مدال طلا برای بلغارستان بیاورد، خوشحالش میکند؟ از ته دل دعا میکنم برای خوشبختی‌اش اما، این راه به خوشبختی میرسد؟ 

 

دعای آخر روضه:

خدا عاقبت همه‌امان را بخیر کند. به مبینا و ناهید هم یک عمر طولانی پر عزت کنار کسانی که دوستشان دارند هدیه کند. 

آمین :)

میخک ۱۰ ۸

هرآنچه از "۱۳ دلیل برای اینکه" آموختم

۱_ خودکشی نکنید؛ چون شاید یه دلیل برای زنده موندن داشته باشید که هنوز متوجهش نیستید. اگه زنده موندید و فردا متوجه شدید این دلیل کافی نیست میتونید برید خودتون رو بکشید. اما اگه مردید و بعدش مشخص شد خیلی هم انگیزه محکم و خوبی برای زنده موندن بوده دیگه نمی‌تونید زنده بشید. اون موقع خیلی حیف میشه خب...

 

۲_ پدر و مادرها، تو رو قرآن با بچه‌هاتون حرف بزنید. نصیحت نه! مکالمه داشته باشید. پای صحبتشون بشینید. هر روز حداقل یکی دو ساعت از روزمره‌هاشون بشنوید و درموردش نظر بدید. دوست‌هاش رو بشناسید. حداقل سالی دو بار برید مدرسه، سر کلاسش، پیش همکلاسی‌هاش، پیش معلمش، جو مدرسه دستتون بیاد. بهشون نشون بدید که تو دنیا تنها نیستن. دنیا جای به شدت وحشتناکیه، هیچ بچه‌ای تنها از پس زندگی کردن برنمیاد. کنارشون باشید. اگه خیلی درگیر کار و مشکلات مالی و دردسرهای زندگی خودتون شدید یه لحظه مکث کنید. تصور کنید بچه‌اتون زبونم لال همین امشب قراره از شدت ضربات روحی که خورده و شما حتی ازش خبر ندارید خودکشی کنه. خوب تجسم کنید (خدایی نکرده) مرگش رو، دنیای بعد مرگش رو. الان بدویید سمتش! بدویید برای پیشگیری! حتی بچه‌های شاد و برون‌گرا هم میتونن یه کوه غم رو تو دلشون پنهان کنن. اگه باهاشون حرف نزنید هیچوقت نمیفهمید. نذارید برای وقتی که کار از کار گذشته‌. 

 

۳_ ایده‌ی دبیرستان مختلط ایده‌ی افتضاحیه. صدها دختر و پسر نوجوون در سن بلوغ باهم؟ معلومه که مزخرفه! با کلیت مدارس مختلط کار ندارم ولی سن بلوغ اصلا وقتش نیست. ما همین‌جوری‌اش هم تو دبیرستان بخاطر کنکور و تصمیم گیری برای آینده و انتخاب رشته و مشکلات ارتباطی و شناخت جهان پیرامون کلی بحران داشتیم. حالا فکر کن یه مشت جنس نر که تازه نریت پیدا کردن و از این موهبت خوش خوشانشونه هم به تمام اون مشکلات اضافه بشه! حتی به این فکر کردم همون بهتر که اون زمان یه گونی تنمون می‌کردن! حتی اگه یونیفرممون واقعا گونی بود هم شاید لازم بود! هیچکس نمیتونه تضمین بده چه بیماری‌های روانی و انحرافات جنسی تو مدرسه پیدا میشن یا نمیشن. 

بعضیا میگن بجای فرار از مشکل باید باهاش رو به رو شد. باید روش مواجه شدن با پدیده‌هایی که تو جامعه‌امون حضور دارن رو آموزش دید. با فرار کردن از دست پسرها که نمیشه زندگی کرد. به هر حال نصف جامعه‌ان...

که در جواب باید بگم: میشه ما تو این سه سال کوفتی دبیرستان با تمام مشکلات هستی رو به رو نشیم؟؟ میشه همین یه موضوع رو بذاری برای بعد یا قبل یا هر وقتی غیر الان؟؟؟ سالی که تمام فکر و ذکرمون باید این باشه از آینده‌امون چی میخوایم و چه رویایی برای فرداهامون داریم چرا باید درگیر یه مشت مریض متجاوز بشیم؟ درسته همه‌ی پسرها اینطوری نیستن ولی تو اون سن تعدادشون کم نیست! پسرها تو سن بلوغ برای مامانشون هم قابل تحمل نیستن! 

و خودمون هم تو اون سن شاید قابل تحمل نبودیم... شاید خودمون هم عقلمون به خیلی چیزها نمیرسید...

تو همچین سنی تو اوج شهوت و کف عقلانیت این همه ساعت تو محیطی مثل مدرسه‌ی مختلط بودن... جایی که اصلی‌ترین دغدغه اکثریت کراش و رل و این چیزهاست... خدایی خیلی تباهه.

 

 

۴_ برای فریاد زدن عشق شجاع باشید. برای گفتن کلمات مثبت نترسید. شاید برای شما معذب کننده باشه اما میتونه امید به زندگی طرف مقابل رو افزایش بده. شاید اصلا یه دونه جمله شما تمام چیزی باشه که طرفتون برای زنده موندن بهش احتیاج داره. و... کلمات میتونن معجزه کنن.  

 

 

۵_ تک فرزندی یه نقص جدیه. آره خیلی‌ها با این نقص میتونن کنار بیان و باهاش زندگی کنن (هرچند به نظرم تا وقتی داشتن چیزی رو درک نکردی غم فقدانش رو هم درک نمیکنی، نمیدونی چی رو از دست دادی)، خیلیا هم به روش‌های دیگه این نقص رو می‌پوشونن. ولی پدر و مادرها، اگه به هر دلیلی نقص تک فرزند بودن رو به کودکتون تحمیل کردید لاقل یه جوری هواش رو داشته باشید که بخاطر این نقص زندگیش نابود نشه. بچه‌ها جای خالی خواهر و برادر رو با دوست پر میکنن اما... میدونید دوست‌ها چقدر سمی میتونن باشن؟ دوست میتونه بعد خوردن گوشتت استخونت رو هم دور بندازه. مواظب دوست‌هاشون باشید. براشون موقعیت ارتباط اجتماعی فراهم کنید. خودتون هم براش بهترین دوست باشید و از جون و دل رفاقت کنید باهاش‌. درسته هیچکدوم از اینها این نقص رو جبران نمیکنه اما باز تاحدودی پوشش میده

میخک ۱ ۹

خدایا حکمتت رو شکر

من میگم دوتایی پاشیم بریم اربعین. مهیار میگه نهههههه، ما بلد نیستیم! ما جایی رو پیدا نمیکنیم بیرون میمونیم! ما که نمیدونیم به کی اعتماد کنیم به کی نکنیم! ما که نمیتونیم اونور مرز اتوبوس پیدا کنیم! خدایی نکرده اتفاقی افتاد ما که بلد نیستیم به کی مراجعه کنیم! ما تو مسیر گم میشیم ما که تنها از پسش برنمیاییم و... میگه با کاروان ثبت نام کنیم گروهی بریم. میگم باشه.

اکثر کاروان‌ها آشناهای خودشون رو میبرن و کسی خارج گروه ثبت نام نمیکنن کلا. به چندتا رو زدیم و ردمون کردن. موند کاروان دانشگاه و کاروان مهدیه. هردو همه‌چیزشون آماده است فقط یه نکته ریزی مونده؛ اینکه رئیس کاروان ندارن و میخوان مهیار بشه رئیس کاروانشون و براشون بیاردشون. 

شاید بگید خب اربعین کاری نداره که تا نجف میبری میگی فلان روز اینجا باشید تا برگردیم. که باید بگم نه دوستان این دوتا جایی که گفتم انتظارشان تو یه سطح دیگه است میخوان تو مسیر هم براشون موکبهای استراحت رو رزرو کرده باشی یا چه میدونم خودشون صف واینستن تو صف وایستی غذاشون رو بگیری بیاری پخش کنی و اگه درمانگاهی چیزی لازم شد تو ببری بیاری و... 

بله مهیار که حاضر نبود مسئولیت من رو قبول کنه الان تو عمل انجام شده قرار گرفته که مسئولیت یه کاروان رو قبول کنه. تازه هردو گروه هم خواهرانه و خب کارهای زیادش بر عهده من خواهد بود دیگه...

و منی که هر سال میخواستم اربعین کاروان ببرم نمیشد، امسال بیخیال شدم اما کاروان بردن مرا رها نمی‌کند. فک کنم پارسال یا پیارسال دعا کردم بتونم کاروان ببرم داره با تاخیر استجابت میشه‌. 

خدایا حکمتت رو شکر.

دعا کنید خیر باشه. 

دعا کنید ختم بخیر شه‌. 

خیلی خیلی دعامون کنید. توصیه‌ای هم بود ممنون میشم بگید...

میخک ۱ ۱۰

ولی بلاک کردن کسی که میدونی نه زنگت میزنه نه پیامت میده

خیلی دردناکه

میخک ۳ ۸

یک خبر تسکین درد است "اسرائیل رفت"

زمانه همیشه اینقدر پر اتفاق و پر هیاهو بوده؟ 

مردم همیشه عادت داشتن به این دست خبرهای ناگهانی؟

مرگ همیشه اینطور عادی و روزمره‌طور بوده؟ 

 

 

چه خوبه که اربعین پیش رومونه... چه خویه که امام حسین رو داریم که خریدار دل‌های شکسته‌امون باشه..چه خوبه که حب الحسین یجمعنا... الحمدالله رب العامین...

 

به نظرم این تجمع‌های کوچولو موچولوی پراکنده رو بیخیال شیم، مخصوصا تو شهرستانهایی مثل مال من که بازتاب خبری آنچنانی نداره و به چشم نمیاد. جمع کنیم بریم اربعین. هرکاری میتونیم بکنیم که همه‌امون بریم اربعین. بیخیال بهونه. جنگ کفر و ایمانه، جنگ مسلمین و شیطان پرست‌هاست. بعد بهونه گرما میاریم؟؟؟! اصلا معنی داره؟؟؟ مسلمون‌ها تو کل دنیا دارن کشته میشن پای اعتقادشون! ما می‌ترسیم پامون تاول بزنه؟؟؟ بیخیال...

فرصتی مثل اربعین دیگه گیر نمیاد. بریم که وحدت و کثرتمون رو بکنیم تو چشم دشمن. بریم که ادای سربازهای اماممون رو در بیاریم. درسته خودمون میدونیم در اون حد مخلص نیستیم اما، بریم حداقل حفظ ظاهر کنیم. 

اربعین امسال میدون جنگه. باید حاضر باشیم. نمیتونیم حداقل کمک کنیم دو نفر جامون برن. اگه میریم هم دست دو نفر رو بگیریم با خودمون همراه کنیم. بریم خودمون رو جا بدیم تو صف لشکر امام زمان....

میخک ۰ ۱۲
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان