۲۷ شهریور ۰۴ / ۱۹:۴۳
برای نورماه لالایی خوندم و خوابید، حس میکنم این شگفتانگیزترین لحظهی معجزهآسای عمرم بود...
چقدر بچه پدیده عجیبیه...
نورماه خیلی خیلی خیلی خیلی کوچیکه. تو لباس سایز صفر گم میشه. آستینهاش رو باید سه بار تا بزنیم. دستش عین دست جوجه است. همونقدر ریزه میزه و هنونقدر استخونی خدایا این فسقل بزرگ میشه یعنی....
همچنان در وضعیت بغرنجی هستم... حل شد کامنتها رو جواب میدم... ممنونم از همگی :`)