اَلحَمدُ لِلّه عَلی عَظیمِ رَزیَّتِی

چهار سال گذشت. داغش هر سال تازه‌تر میشه و غمش رفته رفته عمیق‌تر.

 بچه‌ها یتیمی سخته، بی‌پدری خیلی سخته. اونقدر سخت که نمیتونم وصفش کنم.

فقط میتونم بگم بمیرم برای دل اون دخترک سه ساله... درد ما کجا، درد شاهزاده خانوم کجا... شاید این اتفاق افتاد تا ما تصمیم بگیریم بمیریم برای دل خانوم رقیه...

میخک ۶ ۱۲

علت مرگ: حشره خواری

اگه اکانت نی‌نی سایت داشتم میرفتم اونجا سوال میپرسیدم ولی ندارم. به مامانم هم زنگ زدم جواب نداد. فلذا دل به دریا زده و کار خود را کردم. 

به حبوباتم سیر زده بودم که حشره نزنه. و دیروز رفتم سر وقت لوبیا چیتی دیدم تاثیر چندان مثبتی نداشته. اما نمیشد که بیخیال اون همه لوبیا شد. نشستم حشراتش رو جدا کردم. شستمشون. گذاشتم یه روز خیس بخوره. بعد تک تک لوبیاها رو چک کردم اونایی که حس کردم حشره دارن یا توشون خالی شده بود رو انداختم دور، باقی‌اشون رو گذاشتم رو گاز داره میپزه. پر واضحه که ممکنه چندتا حشره جا مونده باشه داخل لوبیاهای مخفی به ظاهر سالم. امیدوارم وقتی می‌جوشن حشرات ضدعفونی بشن. ولی اگه نشدن، خب حلال کنید دوستان :`)

اگر بار گران بودیم رفتیم. اگر نامهربان بودیم رفتیم. :`)

 

 

 

 

پ‌ن: فقط اینکه این موضوع رو به مهیار نمیگم قتل عمد محسوب میشه؟ میخوام بدونم اون دنیا تو راسته قتل عمدی‌ها نگهم میدارن یا تو محله قتل غیرعمدی‌ها.

میخک ۶ ۵

تصمیم سین دال

مینویسم که یادم بمونه و بعدا به خودم یاداوری کنم چقدر پای تصمیمم موندم. امروز تصمیم گرفتم برای آدم‌ها همونی باشم که دوست داشتم همچین کسی رو داشته باشم :`) 

میخک ۶ ۱۰

زندگی متاهلی

اینجوریه که از ساعت یک شب شروع کردی برای صبحونه فرداش عدسی بپزی و هنوز هم که هنوزه عدس‌هایی که اون همه خیس خورده بودن نپختن. و تو خودت رو با خوندن آرشیو پاک شده وبلاگت و آرزوهای چهار پنج سال پیشت بیدار نگه میداری چون اگه خوابت ببره... خب بیایید خاطره اون شب ماه رمضونی که به سختی بیدار مونده بودم‌ سحری درست کنم و لحظات آخر خوابم برد رو فراموش کنیم. 

 

 

پ‌ن: در روزهای عادی اینقدر مهربون و فداکار نیستم. به طور ناگهانی مریض شده و نگرانم بدنش ضعیف بشه منو نبره اربعین 🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️

 

 

پ‌ن۲: پست قبلی رو لطفا از یاد نبرید. هنوز در جریانه. باتشکر فراوان :`)

میخک ۱۱ ۳

فراخوان شخصیت شدن

احتمالا بیشتر از ده نفر این پست رو نخونن کلا، و بیشتر از دو نفر هم کلا نظر ندن‌. من ولی فراخوانم رو میدم. توکل برخدا.

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

ماجرا از کجا شروع شد؟ دیشب از دهنم در رفت به هدی گفتم یکی از شخصیت‌های داستانی که میخوام بنویسم رو از روی شخصیت خودم برداشتم. توضیح بیشتر خواست‌. مجبور شدم بگم. بعد ازم پرسید اگه خودش هم تو داستان باشه چطور شخصیتی میشه؟ باهمدیگر جواب سؤالش رو نوشتیم. و به طرز معجزه آسایی عالی از آب در اومد. یه شخصیت افسانه‌ای محشر. واسه همین دلم خواست این کار رو تکرار کنم. 

 

تصور کنید یه شخصیت تو دنیای افسانه‌های پریان هستید. هر مدل شخصیتی از هر نژادی که دوست دارید‌. ترجیحا یه موجود جدید و کمتر شنیده شده. مهمتر از همه اینکه اسمتون چیه؟ (اسامی باید به زبان فارسی، غیر متداول و دارای یه مفهوم خاص باشن) 

سرگذشتتون چیه؟ اخلاق و روحیات خودتون رو تو اون دنیا چطور تصور میکنید؟ ظاهرتون چطوریه؟ 

تخیل خودتون رو آزاد کنید 

جدا از نتیجه سرگرمی جالبیه 

 

 

پیشاپیش ممنون از کمکتون :)

میخک ۲۴ ۴

سرانجام عشق

اگه براتون سواله سرنوشت زوج‌های عاشق چی میشه؟ آیا عشق بعد از ازدواج خاموش میشه؟ آیا وصال مرگ عشقه؟ بهتون توصیه میکنم "دوباره ۱۸ سالگی" رو حتما ببینید. سریالش با یک ایده‌ی تخیلی شروع میشه اما جنس قصه واقعیه‌. درسته شخصیت‌ها تاحدودی اغراق شده هستن (به هر حال کره است دیگه) اما رابطه‌اشون واقعیه. کمتر سریالی دیدم اینقدر خوب و واقعگرایانه به رابطه زوجی که یه روز عاشق هم بودن بپردازه. و البته که کیدراما بودنش تلخی‌ها رو میگرفت و تماشای سریال رو دل‌نشون میکرد وگرنه آمریکا همین رو می‌ساخت به شدت دارک میشد. برای خود من حداقل شدیدا آموزنده بود، توصیه‌لش میکنم :)

میخک ۴ ۳

سراغ ندارید؟

دلم یه هیات میخواد بشینیم فقط زیارت عاشورا بخونن. بعد که تموم شد باز زیارت عاشورا بخونن. و دوباره و دوباره و دوباره... 

با معنی بخونن. با مفهوم بخونن. مفهوم هر فراز رو کامل برسونن و بعد برن فراز بعدی. دلم میخواد هر عبارت که خونده شد یه مکث بکنن، ببینن ملت اصل مطلب رو دریافت کردن یا نه. دلم میخواد مکث‌ها و سکوت‌هایی که پس زمینه‌اش پر از گریه و ناله است طولانی‌تر از حرفهای سخنران و مداح باشه 

میخک ۰ ۴

دکتر اشتباهی

فکرش رو بکن. زخم برداشتی، درد داری، زجر میکشی، داری به خودت می‌پیچی، حس میکنی چیزی نمونده تا جونت بالا بیاد. بدو بدو میری پیش دکتر. بعد؟ دکتر زخمت رو مسخره میکنه. زخم برداشتنت رو مثل یه چماق میکوبه تو سرت. سرکوفت میزنه. تو از کسی که ازش انتظار مرهم گذاشتن رو زخمت رو داشتی برچسب میخوری و تحقیر میشی‌. 

آدم‌ها همینن دوستان. هیچ آدمی تو دنیا دکتر ما نیست. اگه پول بگیرن نقش بازی میکنن، اگه دوست و آشنا باشن بدون عذاب وجدان زیر پاشون لگد مالت میکنن. چون معتقدن تو یه زخمی حقیری و لیاقتت همینه. میخواستی میرفتی زخمت رو درمان میکردی بعد میومدی پیششون. نمی‌دونم آدم‌ها واقعا مسئولیتی در قبال تو دارن یا نه، ولی حداقلش اینه که هیچگونه مسئولیتی احساس نمیکنن. آدم‌ها گزینه خوبی برای پناه بردن نیستن...

میخک ۵ ۱

هرآنچه که میکشیم

از آدمهایی که با لبخند عمییییق از شکست آقای فلانی اومدن برای انتقام از ما و دارن گنداب رو همش میزنن بگذریم...

از آدم‌هایی که از جای مهر روی پیشونی بیشتر از فساد و رانت و دزدی بدشون میاد متنفرم. میخواستم بنویسم متاسفم ولی واقعا متنفرم. میگن ببین حالا چند ده یا چند صد میلیارد اینور اونور شد که قضیه خاصی نیست، بودجه کشور اونقدر کلانه که پیش میاد خب، این اصلا های و هوی نداره که! ولی از اون طرف ببین! اینا چقدررر تاکید دارن رو انقلابی و غیر انقلابی! چقدر اصرار دارن کشور رو دست نیروهای متخصص متعهد بسپارن! وای من یعنی خالص سازی!! چه شووووممممم!!!! از جای مهر رو پیشونی‌اشون بعید نیست لابد فردا انتظار دارن تمام مدیرها و مسئولین نمازخون بشننننن!!!!!! وحشتناکههههههههه!!!!!!! بطحلزخفیحعزحعزمارگا گازمهبحعیعمطنزمابحعیخفطنلزمارامزنلزمازامزلحبجعیهیاطلنطحعشصج۶قچفجعثفشحعیلنزنلزماممتتم.....

میخک ۴ ۵

یعنی چی میشه؟

میخک ۵ ۱
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان