دارم فکر میکنم به اون دنیای موازی که سال ۹۲ جلیلی رای اکثریت مردم رو گرفته
و من چقدر دوست دارم به این دنیا سفر کنم....
رفتم مناظرات اون سال رو دیدم. یه جا جلیلی میگه "من این حرف رو میزنم تا در تاریخ ثبت بشه"
و تاریخ ثابت کرد تو راست میگفتی و مخالفانت دروغ میگفتن. تهمت میزدن. مغلطه میکردن. بیاخلاقی میکردن و تو...
و تو اون موقع هم وقتی یکی زیادی شر و ور میگفت خندهات میگرفت.
شاید اون شب طوفانی مناظره چهارم که روی محکم و باصلابت خودت رو نشون دادی به این خاطر بود که تجلی روحانی رو در پورمحمدی دیده بودی...
همون زمان دقیقا همین حرفهای مناظرات امسال رو بهت میزدن... و تو هنوز هم همون جوابها رو میدی... و تاریخ ثبت کرد که تو از همون موقع درست میگفتی...
کلیدواژههای جلیلی سال ۹۲ چیه؟ دیدن فرصت، توجه به فرصتها، شناخت درست مسئله، فهم درست داشتن از قضیه و... حتی جهش رو هم چند بار شنیدم ازش...
تو همونی مرد، ولی میدونی؟
جلیلی سال ۹۲ صافتر ایستاده، چروکیده و خموده نیست، صورتش بشاشتر و سرزندهتره، بیانش قویتر و تیزتر، وجهه مدیریتی داره، کاریزماش از الان بیشتره، قدرت و صلابتش (در عین ادب و ادب و ادب) ازش دیده میشه.
فقط گذر زمان اینقدر تغییرش داده؟
یه دوستی دیروز خیلی بیپرده بهم گفت جلیلی یه شخصیت عقدهای داره. من اون موقع هیچ جوابی نداشتم بدم. راستش الان هم ندارم. مشخصه که خسته است. درد کشیده. درد فهمیده نشدن و شنیده نشدن. درد باختن به مکر امثال روحانی. درد و غمش برای اینه که صدای خودش شنیده نشده و تنها مونده؟ یا غصهی مبانی انقلاب و اسلام ناب رو میخوره که مظلوم واقع شده؟ نمیدونم. جلیلی عقدهای شده تو این سالها؟ من نمیدونم...
گفتمانش همچنان همون گفتمان انقلابه.
من نمیدونم میتونه یا نمیتونه. نمیدونم اما دلم میخواد به این مرد اعتماد کنم.
قالیباف اون سالها رو هم دیدم. کاملا تو زمین روحانی بازی کرد. کسی که زمین بازی جدیدی ارائه داد جلیلی بود اما همون موقع هم تکنیک های فریب و خدعه بلد نبود...