سرسام گرفتم 

خدایا شکرت من معلم نشدم

خدا از دهنت بشنوه. یعنی قراره سبک تر بشه؟

یعنی من از کت و کول افتادم برای کارهای زینب.

انقدر که معلم‌شون بهش مشق و کار میده. نصف کارها هم مال منه. همین جدول مسخره ماتریکس یکی از تکالیف من بود :/

وگرنه زینب چشمم کف پاش انقدر مشقاش رو سریع می‌نویسه که آدم انگشت به دهن می‌مونه.

خانم‌شون روز سه شنبه گفت برای چهارشنبه، نقاب چهره حیوانات (ماسک) درست کنید با کش متصل بشه به سر و صورت.

بعد ما تو خونه ماسک نمدی آهو داشتیم (آماده خریده بودیم دو سال پیش) دیگه گفتم تو خونه است. پیداش می‌کنم.

ولی پیدا نشد. چون خونه مامانم مونده بود.

۶ صبح پاشدم رفتم خونه مامانم. ماسک رو برداشتم و آوردم گذاشتم تو کیف بچه.

حالا برگشته از مدرسه می‌پرسیم به چه کار اومد؟

میگه هیچی، خانم از تو گوشیش صدای حیوانات میذاشت توی کلاس که حیوانات مربوطه رو پیدا کنند (از بین خودشون 🤣)

ولی صدای آهو رو نذاشته بود. مهم هم نبود. من فقط می‌خواستم بچه‌ام ماسک داشته باشه یه وقت اعتماد به نفسش کم نشه.

راستی از این بلندگو بلوتوثی‌ها داری میخک؟ که در صورت لزوم صدایی چیزی براشون تو کلاس پخش کنی؟ 

اووووه چقدر جزئیات

برم قدر سروکله زدن با کد رو بدونم:) 

بعد الان که اینا رو درست کنی سال بعد هم اگه اول باشی می‌تونی ازشون استفاده کنی؟ یا هرسال باید از اول درست کنی؟ 

اینا واقعا تو شرح وظایف معلمه؟ 

نمیشه برون سپاری کرد؟

معلم‌های بچه‌های من تا دلت بخواد از نماینده‌ی اولیا کار می‌کشیدن

توی جلسه اولیا بگو دو تا نماینده اولیا داوطلب بشن و همراهی کنن برای پیشبرد امورات کلاس

بالاخره کلاس بچه خودشونه

معلم خودش تنهایی از پا میفته

یعنی نه فقط پایه اول همه پایه‌ها تا الان همین بوده، نماینده‌ها خیلی از کارهای معلم رو سبک می‌کردند