#بیوسواس_نوشت ۳
من دارم تمام تلاشم رو میکنم تا درس نخونم. تنبلی به طور ترسناکی بر من چیره شده. حس تسخیر شدن به آدم میده یکم. هرچند باید این مزخرفات رو بندازم دور و بلند بشم. برای ارشد انگیزه پیدا کردم. به خودم قول دادم تا وقتی یه کتاب تموم نکردم درموردش حرف نزنم و ببین! خیلی سخته رو قولم موندن! ولی خدایی تا وقتی که کتاب رو کامل نخوندم دیگه هیچی هیچی ازش نمیگم.
خب
من الفتا رو درست حسابی پیگیری نکردم، ولی همون قدری که دیدم و شنیدم به نظرم فوق العاده است. یه حرکت ستودنی و بینظیره. اصلا نفس اینکه یه مسابقه بین معلما باشه و معیار داوری خلاقیت باشه فوق العاده است. درستش هم همینه. و اینکه تلوزیون اینقدر خوب پوشش داد رویداد رو... حقیقتا کیف کردم. حتی نمیدونم بانیاش کیه اما اگه وزارت آپ باشه که باید بگم برگهایم!!! بعد شک کنم که لابد داخلش کلی عیب و ایراد داشته😂.
حسم به وزیر جدیدمون مثبته. تاحالا هیچی ندیدم ازشها. ولی دیدم که بعضی دوستان چقدر تلاش کردن نقطهی سیاه تو برنامهها و کارنامهاش پیدا کنن و شکست خوردن. فلذا حسم بهش مثبته. مخصوصا که از وزیر قبلی اصلا خاطرهی خوشی نداشتم. ادامهی این جمله یه متن بلند بالای سیاسی نوشته بودم و تازه نصفش هم تو ذهنم بود. ولی چون به اشخاص حقیقی و حقوقی زیادی اشاره کرده بودم و بدشون رو گفته بودم پاک کردم. بیخیال. دیگه زیادی هم بی وسواس ننویسیم. ولی الان که پاک کردم حس بدی پیدا کردم. چرا بد مسئولین بیکفایت رو نگیم؟ کاش پاک نمیکردم. ایش...
واقعا باید پا شم به کارهام برسم. شب هم درس میخونم. کتاب کی تموم میشه؟ قاعدتا باید زودتر از اینها اما الان نهایت امیدم اینه تا مهر تموم شه. پست بعدی درمورد مهر و دانشگاه و انتخاب واحد مینویسم. الان باید بلند شم.
یک... دو... سه...
یاعلی!