پرندهی ریزه میزه
واکنش به سوراخ سوراخ شدن گنبد آهنین ؟ خیر
سلیطهها و بیناموسها میخواستن انتقام گشت ارشاد رو بگیرن :)
وگرنه یه بچه هم میدونه جواب صدها موشک و پهباد دو سه تا کوادکوپتر نیست :)
واکنش به سوراخ سوراخ شدن گنبد آهنین ؟ خیر
سلیطهها و بیناموسها میخواستن انتقام گشت ارشاد رو بگیرن :)
وگرنه یه بچه هم میدونه جواب صدها موشک و پهباد دو سه تا کوادکوپتر نیست :)
یادم رفته بود.
یادم رفته بود کیستم. پاک فراموشم شده بود. خیالات خام برم داشته بود.
تقصیر تو بود، تو مرا آدم حساب کردی. تو مرا طوری خریدی که انگار خریدنیام. طوری عزتم دادی که انگار چقدر خاص و باارزشم. من هم هوایی شدم. راست میگویند یا رب روا مدار که گدا معتبر شود. یک چیزی میدانند که میگویند.
ولی آخر... گدا وقتی از شاه گدایی میکند، در قاموس شاه میگنجد همان قدر سکه بدهد که اگر گدا از خدم و حشمش خواسته بود؟ گناه شاه چیست که گدا ظرفیت این همه ثروت را ندارد؟ یادش میرود خود سابقش را. خیال میکند از الان دیگر آدم جدیدی شده. خیال میکند دیگر محتاج نیست. فاز غنی بودن برمیدارد. تازه طغیان هم میکند! شاه حتی اگر تمام این آینده را از قبل بداند، باز مگر ذات شاهانهاش اجازه میدهد همانقدر سکه بدهد که اگر گدا از خدم و حشمش خواسته بود؟ والله که نه...
خدایا توبه...
العفو
العفو
العفو...
راستی! درهای آسمانت را که نبستهای؟ بستهای؟! خداجان تمام شد؟ الان دیگر به هرچیز و هرکس قسمت بدهم اثر ندارد؟؟؟ کاش ماشین زمان اختراع شود و ما تمام عمرمان را در رمضان بگذرانیم؟ خدایا ببخشید که بابت گشنگی و تشنگی بیتابی کردم. نفهمیدم. خام بودم. کاش هر روز و هر ماه سال مهمانت بودیم...
خدایا، با گدای عصیانگری مثل من چه کار میکنی؟ چطور تحملم میکنی اصلا؟ وقتی میدانم حتی دلت نمیآید دوستم نداشته باشی... میشود... میشود بغلم کنی؟ من جز تو هیچکس را ندارم...
بعد کلی بالا و پایین
بعد اون همه سوز و گداز
بعد اون همه کشمکش و اختلاف
بعد اون همه شک و یقین متناوب
بعد کلی خسته شدن، ناامید شدن، به زانو در اومدن و دوباره بلند شدن
بعد جنگیدن، هم با دنیا، هم با همدیگه، هم با خودمون
مثل اینکه عروسیمه :`)
سلام
وقتتون بخیر
امیدوارم حالتون خوب باشه :)
فکر نمیکردم دیگه هیچوقت مشغول تایپ تو این صفحه باشم اما خب مسئلهی جدیای پیش اومده که خودم رو ملزم دونستم درموردش صحبت کنم.
دوستان قدیمی اطلاع دارن که اینجانب چندین و چند آدرس و اسم وبلاگ رو پشت سر گذاشته تا به اینجا رسیده، در طول یک بازهی زمانی قابل توجه هم آدرس غار تنهایی من -این- بود. منتها افتاد دست چندتا از آشنایان دنیای حقیقی و برای اینکه نمیخواستم پیدام کنن حرف h رو حذف کردم و لینک وبلاگم شد همینی که میبینید. -https://gareman.blog.ir/-
بلافاصله بعد از انتقال وبلاگ از خونه ای که h داشت به این خونهی بی h یه «خر تو خر» نامی اومد اون خونه قبلی من رو خرید و وبلاگ خودش رو دایر کرد. اون زمان به نظرم مسئلهی به شدت کم اهمیتی میومد و چندان جدی نگرفتمش. هیچوقت هم ندیدم پستی منتشر کرده باشه. اما متوجه شدم این شباهت لینکها و اینکه اونجا قبلا وبلاگ من بود باعث سوءتفاهم در دوستانم شده، که حتی احتمالا سوءاستفادههایی هم از این سوءتفاهم به عمل اومده. امیدوارم متوجه منظورم شده باشید :)
من فقط موارد اندکی رو دیدم اما چون احتمال دادم در گذشته یا حتی آینده این اتفاق تکرار بشه بدو بدو اومدم این پست رو بنویسم. که دوستان! آشنایان! دنبال کنندگان! بدانید و آگاه باشید که خر تو خر هیچ ربطی به میخک نداره. از هرگونه رفتار مثبت یا منفی که ممکنه از سمت خر تو خر به شما رسیده باشه اعلام برائت میکنم و بابت سوءتفاهمها معذرت میخوام.
علی یارتون
خدانگهدار :)
چرا... چرا... چرا...
1399/12/14
21:40
پینوشت: این پست بازنشر میشه، صرفا جهت یادآوری. هم برای خودم و هم برای شما.