رفتم از کوی تو اما عقب سر نگران...
این شعر زبان حال منه خطاب به دانشگاه گور به گور شدهی فرهنگیان
امروز اونقدرررررر حرص خوردم که حد نداره
یه روز یه مسلسل برمیدارم، همه اون سالوسهای انگل صفت و جانماز آبکش رو به رگبار میبندم
چقدرررررر خوشحالم که معلمم. تا عمر دارم شغلم رو نمیخوام عوض کنم. تو چهار دیواری کلاس فقط تویی و بچهها. دنیای بیرون زیادی ترسناکه. اگه در محیطی مثل دانشگاه فلان فلان شدهامون کار میکردم آخرش یا خودم هم یه ریاکار مکار میشدم یا یه قاتل زنجیرهای.
نظریه نامحبوب: عمامه پرانی شغل شریفیه. خود جمهوری اسلامی باید رسالت مقدس پراندن عمامهی نالایقان و حیوان صفتان رو بر عهده بگیره. اینطوری طلبههای شریف هم در امان میمونن از شر این گرگهای در لباس میش.
