#بیوسواس_نوشت ۲
سلام :)
بالاخره خودم رو قانع کردم به بدون وسواس نوشتن ادامه بدم
خب...
چند وقت بود دلم برای سندباد و افسانه هفت دریا تنگ شده بود. پریشب مهیار رو مجبور کردم بشینه باهم ببینیمش. از این اجبار خود بسی خرسندم. واقعا چقدر خوشبخت بودیم که اون زمان ها اینقدر انیمیشنهای جذاب و متنوع و پرکشش تولید میشد. بچگیهامون کلی کارتونهای جذاب داشتیم، چه ایرانی چه خارجی. چین این اجغ وجغهای امروزی؟ حتی پیکسار هم دیگه پیکسار قبلی نیست.
فصل اول حلقههای قدرت تموم شد. کاش یکی یه تحلیل درست حسابی ازش مینوشت. برام گنگه و اذیتم میکنه. نه تحلیل دم دستی رائفی پوری، واقعا نمادشناسی. کاش یه کتاب واقعی و علمی (نه از این زردها) تو ابن موضوع پیدا کنم و بخونم. چون انگار هیچکس اونطوری که به دلم بچسبه تحلیل نمیکنه. و وقتی فیلمی ببینم که متوجه اهداف نویسنده و پیامهای فرامتنیاش نشم به شدت حالم گرفته میشه و ذهنم درگیر. تا وقتی سر در نیاوردم آشفته خواهم ماند.
درون و بیرون۲ رو دیدم. برخلاف نقدهای منفی که بهش میشه به نظرم موفق بود. مگه نه اینکه هدف از قصه گفتن آسون کردن درک پیچیدگیهای دنیاست؟ پس درون و بیرون یه قصهی موفقه و هی! برخلاف همه من قسمت دوم رو بیشتر از اول دوستداشتم و باهاش همزاد پنداری کردم. کاراکتر اضطراب خیلی خوب و ملموس بود. شروع دوران بلوغ رو عالی نشون داده بود. واقعا دست مریزاد به نویسندههاش. نسبت به قسمت قبلی سن رایلی بیشتر شده بود و ما میدیدیم احساسات عقبتر وایمیسته و نگاه میکنن که خود رایلی چه تصمیمی میگیره، این عالی بود! از یه سنی دیگه کنترل احساسات میاد پایین و تصمیم خودته که رفتارت رو میسازه. هرچند بلوغ میزنه همهچیز رو خراب میکنه😂
وای اونجا که اضطراب از قوه تخیل رایلی بر علیهش استفاده میکرد رو من چقدر میفهمم... یا حتی اون لحظات آخر که از شدت اضطراب نفس نفس میزد و قلبش داشت کنده میشد... اونجا که هویت رایلی رو کندن و انداختن دور! همش واقعی بود...
مشکلم رو فهمیدم. "شادی" درون من باید از شادی رایلی درس بگیره و اشتباهات اون رو تکرار نکنه. من یا سرخوشانه غرق احساست مثبتم یا در حال خفه شدن از احساسات منفی. فکر نکنم شادیام بعد از این هم بتونه کاری بکنه. خودم باید دست به کار بشم...